آیا ایران و آمریکا پنهانی مذاکره می کنند؟
بحث گفتگو و مذاکره میان ایران و ایالات متحده این روزها به یکی از داغترین سوژه های رسانه های بین المللی تبدیل شده و بسیاری تحلیلگران بر این باور هستند که مذاکرات پنهانی در کار است.
توییت اخیر که در صفحه توییتر آیت الله خامنه ای منتشر شد (در مورد انعطاف پذیری های امام حسن (ع) صحبت می کرد) و در پی آن صحبت های آقای ربیعی سخنگوی دولت جمهوری اسلامی ایران مبنی بر آمادگی ایران برای مبادله زندانیان از یک سو و صحبت های مقامات آمریکایی مبنی بر آماده بودن برای مذاکرات بدون هیچ پیش شرط از سوی دیگر به این گمانه زنی ها دامن زد.
این اتفاقات در شرایطی پیش آمده که آمریکا اعلام کرده تصمیم گرفته نیروهای خود در منطقه را کاهش دهد و همچنین پس از مدت ها کشمکش آقای الکاظمی توانست رای اعتماد پارلمان عراق را دریافت کند و نخست وزیر این کشور شود.
بسیاری باور دارند که امکان ندارد در عراق و یا لبنان دولت و یا نخست وزیری سر کار بیایند مگر اینکه ایران و ایالات متحده پشت پرده با هم توافق کرده باشند.
حدود دو هفته پیش تنش ها میان ایران و ایالات متحده مخصوصا در خلیج فارس در پی رویارویی قایق های تندروی سپاه پاسداران با ناوهای آمریکایی، شدیدا افزایش یافت اما به یکباره مشاهده کردیم که همه چیز آرام گرفت و بسیاری باور دارند هر دو کشور سریعا از طریق واسطه ها دست بکار شدند تا از این تنش ها بکاهند چون هر دو به هیچ وجه خواهان جنگ نیستند.
در حالی که آقای ترامپ شدیدا روی اوضاع اقتصادی آمریکا و مهار نرخ بیکاری برای انتخاب شدن مجدد حساب باز کرده بود؛ بحران کرونا منجر شده که بیش از ۳۰ ملیون آمریکایی بی کار شوند و اوضاع اقتصادی این کشور شدیدا به هم بریزد.
در این شرایط بسیاری باور دارند دولت آمریکا شدیدا نیاز دارد که ایران زندانیان آمریکایی را آزاد کند تا حد اقل آقای ترامپ بتواند روی موفقیت برون مرزی خود در انتخابات مانور دهد. همچنین بر کسی پوشیده نیست که بحث انتشار ویروس کرونا و سقوط بی سابقه قیمت نفت منجر به آن شده که هم ایالات متحده و هم متحدین آن در منطقه که روی درآمد های نفتی سرشار حساب باز کرده بودند تحت فشار اقتصادی شدید قرار گیرند و طبق همه بر آورد ها بزودی همه اینها با رکود بی سابقه ای مواجه خواهند بود و طبیعتا شرایط ادامه رویارویی با ایران که بر اساس در آمد های هنگفت نفتی بنا شده بود دیگر برای آنها امکان پذیر نمی باشد.
عملا می توان گفت همان فشار اقتصادی ای که ایرانی ها سالهاست تحمل می کنند امروزه بر جبهه مقابل مستولی شده است.
با توجه به همه این مسائل بسیاری باور دارند دو طرف شدیدا نیاز به حل اختلافات و مذاکره و گفتگو دارند و ظاهرا بسیاری از کشورهای اروپایی از طریق دیپلمات های خود در تهران تلاش دارند ایران را قانع کنند پای میز گفتگو با آمریکا بنشینند.
طبیعتا بهترین راه حل همه اختلافات میان کشورها و حتی انسان ها هم مذاکره و گفتگو است.
اما گفتگو و مذاکره شرط و شروطی دارد که باید رعایت شود وگرنه نه فقط هیچ فایده ای ندارد بلکه ممکن است منجر به افزایش کدورت و دشمنی و تخاصم نیز گردد.
به عنوان مثال اگر ایران مثلا وارد گفتگو های هسته ای نشده بود و برجام را امضا و اجرا نکرده بود و آمریکا برجام را زیر پا نمی گذاشت، قطعا تا به امروز بسیاری باور داشتند که مذاکرات و گفتگو با آمریکا می تواند نتیجه بخش باشد.
اما همین اتفاق منجر شده که بی اطمینانی ایرانی ها نسبت به آمریکا دوچندان گردد و قانع کردن ایرانی ها برای نشستن مجدد پای میز گفتگو با آمریکایی ها بسیار سخت تر شود.
امروزه حتی دیپلمات های اروپایی که تلاش دارند ایرانی ها را قانع کنند پای میز گفتگو با آمریکا بنشینند نمی توانند سخن محکمه پسندی را ارائه کنند که ایرانی ها را متقاعد کند اگر پای میز مذاکره و یا گفتگوی مجدد با آمریکایی ها بنشینند چه تضمینی برای اجرای خروجی گفتگو ها است.
به هر حال گفتگو و مذاکره برای آن می باشد که طرفین به نتایجی دست یابند نه اینکه مانند گفتگوهای آمریکا و کره شمالی گفتگو برای گفتگو و یا عکس یادگاری گرفتن رییس جمهوری آمریکا باشد.
ر کسی پوشیده نیست که در توافق برجام پنج کشور حضور داشتند تا ضامن اجرای برجام هم توسط ایران و هم توسط ایالات متحده باشند، طبق اظهار نظر مقامات بین المللی (فقط سازمان بین المللی انرژی اتمی بیش از ۱۴ گزارش در این زمینه منتشر کرده) مضاف بر مقامات هر پنج کشور ناظر بر برجام، ایران به تعهدات خود عمل کرد اما آمریکا عمل نکرد، این پنج کشور نتوانستند به تعهدات خود مبنی بر تضمین اجرای تعهدات آمریکا در برجام عمل کنند.
جالب تر اینکه ایرانی ها حتی برای اینکه مطمئن تر باشند تقاضای مصوبه شورای امنیت را کردند و سازمان ملل هم قرار بود پشت ماجرا را بگیرد، اما مشاهده می کنیم که حتی شورای امنیت و سازمان ملل هم هیچ حمایتی از ایران نکردند.
حال سوالی که برای ایرانی ها پیش می آید این است که چگونه واسطه ها می خواهند ضامن اجرای تعهدات آمریکا شوند.
همچنین برخی نکات است که آمریکایی ها اصرار دارند روی آنها با ایران مذاکره کنند، مانند بحث برنامه های دفاعی ایران، که خودشان هم خوب می دانند هیچ کشوری در جهان حاضر نمی شود با کسی در این باره گفتگو کند.
همه اینها به کنار، برخی سیاستمداران در حال حاضر در ایالات متحده در راس کار هستند که اصلا طرفدار گفتگو نیستند بلکه سالیان سال است که به دنبال راه اندازی یک جنگ علیه ایران می باشند، به عنوان مثال آقای مایک پمپئو وزیر امور خارجه فعلی آمریکا که حتی زمانی که رییس سازمان اطلاعات این کشور بود تلاش داشت بر علیه ایران جنگ راه بیاندازد.
علیرغم اینکه آمریکایی ها مدعی می باشند که حاضر به گفتگوی بدون پیش شرط با ایرانی ها می باشند اما همین آقای پمپئو پس از خروج آمریکا از برجام ۱۲ شرط تعجیزی برای گفتگو با ایران گذاشت که ساده ترین کارشناس سیاسی هم می دانست هیچ کشوری مخصوصا ایران حاضر نخواهد بود با این شرایط پای میز گفتگو بنشیند.
امروزه آمریکایی ها تلاش می کنند خیلی در مورد این شرط های آقای پمپئو صحبت نکنند اما چون ایشان در آن زمان، مانند رییس اش، پشتوانه سیاسی و دیپلماسی نداشت بسیاری باور دارند که همان اول هدف نهایی آمریکایی ها را روشن کرد و قطعا هر گفتگویی که مد نظر آمریکایی ها هست بر اساس آن خواهد بود که در نهایت به این اهداف برسند، که خوب طبیعتا ایران هم قبول ندارد.
امروزه اگر تیم آقای ترامپ می خواهند مذاکراتی با ایران راه بیاندازند به این دلیل نیست که آنها می خواهند به هدف یا نتیجه ای برسند بلکه به این دلیل است که می خواهند برای اهداف سیاسی خود درون آمریکا از آن استفاده کنند.
نکته بسیار مهمی که شاید بد نباشد به آن توجه کرد این است که از راس دیپلماسی ایرانی، یعنی وزیر امور خارجه ایران آقای دکتر ظریف تا حتی مشاوران ارشد رهبری ایران در امور سیاست بین الملل مانند دکتر ولایتی و دکتر خرازی تا حتی تعداد زیادی از معاونان و مدیر کل های وزارت امور خارجه ایران علاوه بر تحصیل سالهای سال در ایالات متحده زندگی کرده اند و بخوبی می توانند شرایط و تفکر های آمریکایی را تجزیه و تحلیل کنند، در حالی که همه افراد مسئول و یا مشاور در سیاست های مرتبط با ایران در دولت آمریکا، بدون استثنا، طی چهار دهه اخیر، حتی یک سفر ترانزیتی هم به ایران نداشته اند تا ایران را از نزدیک بشناسند.
با توجه به این شرایط می توان گفت شاید آمریکایی ها نتوانند بخوبی شرایط و زمان مناسب برای گفتگو با ایران را تشخیص دهند اما ایرانی ها بخوبی می توانند شرایط و زمان مناسب برای گفتگو با آمریکا را تشخیص دهند.
نکات مطرح شده در این مقاله، نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده بوده و الزاماً عقاید هیئت تحریریه اسپوتنیک را بازتاب نمی دهد.