با جوانترین قاضی زن ایران آشنا شوید
«گاهی مراجعان وقتی وارد شعبه میشوند، با دیدن یک قاضی زن نگران میشوند که آیا میتواند از پس رسیدگی به پرونده آنها بربیاید. این مسئله یکی از مهمترین چالشهای کاری یک قاضی زن است.»
به گزارش خبرگزاری خبرشهر، اینها را زینب بابایی، دادرس اجرای احکام مدنی دادگستری استان البرز میگوید؛ بانوی جوانی که لقب جوانترین قاضی زن ایران را کسب کرده و به گفته خودش توانسته از پس پروندههای مهم قضایی برآید؛ تا جایی که دقت او در رسیدگی به پروندهها، حتی باعث شگفتی متهم نیز شده است.
وی از علاقهاش به قضاوت میگوید و سختیهایی که یک زن بهعنوان قاضی در مسیر فعالیتش با آنها مواجه است.
ازخودتان بگویید.
من زینب بابایی، قاضی اجرای احکام مدنی در دادگستری استان البرز هستم. سال۹۳، با رتبه۱۷۱ تحصیلاتم را در رشته حقوق در دانشگاه الزهرا در مقطع کارشناسی آغاز کردم و پس از آن در مقاطع کارشناسیارشد و دکتری در دانشگاه شهیدبهشتی با گرایش حقوق خصوصی ادامه تحصیل دادم. از آنجا که عاشق کار قضاوت بودم، در آزمون قضاوت شرکت کردم و درنهایت توانستم ابلاغم را در سال۹۹ از رئیس وقت قوه قضاییه دریافت و کارم را در شعبه اجرای احکام کیفری شروع کنم و از همان زمان بهعنوان جوانترین قاضی کشور شناخته شدم.
بهغیر از شما چند قاضی خانم در قوه قضاییه مشغول کارند؟ بهطور کلی حدود ۱۲۰۰ قاضی خانم در کشور حضور دارند که در سمتهای دادیار، دادرس اجرای احکام مدنی، قاضی دادگاه خانواده، معاون دادستان، دادیار دیوانعالی کشور و تعدادی هم مستشار دادگاه تجدیدنظر در محاکم مختلف مشغول فعالیت هستند. تنها یک مسند قضایی وجود دارد که زنان نمیتوانند به آن ورود کنند؛ آن هم دادگاه صادرکننده حکم در محاکم بدوی حقوقی و کیفری است. البته امیدوارم با عملکرد بانوان قاضی، خانمها در آن یک سمت هم بتوانند مستقلا عمل کنند.
هنگام رسیدگی به پروندههای قضایی، آیا برایتان فرقی دارد که متهم زن باشد یا مرد؟ برای قاضی، متهم مرد و زن تفاوتی ندارد، اما زنان بهدلیل اینکه همسر و مادر خانواده هستند و بهخاطر نقش مادری که دارند، در بعضی جاها میطلبد که کمک مضاعفی به آنها شود. زمانی که در اجرای احکام کیفری بودم، این نکته را درنظر داشتم؛ مثلا تلاش میکردم مرخصی آنها را بیشتر تمدید کنم یا آنها را به سازمانها و نهادهایی معرفی کنم که بهعنوان سرپرست خانوار فعالیت هنری یاد بگیرند که بعد از آزادی بتوانند امورات زندگی خود را بگذرانند. مثلا پروندههایی داشتم که متهمان آن مادرانی بودند که کودک خردسال داشتند. درخصوص این پروندهها بود که تفاوتی قائل میشدم و تا جایی که از دستم برمیآمد، مساعدت میکردم.
زنانی که به پروندههایشان رسیدگی کردید، بیشتر چه جرائمی داشتند؟ موادمخدر، چک بلامحل و یک پرونده قتل را هم رسیدگی کردم. در آن پرونده زنی با همدستی یک آقا، همسر خود را به قتل رسانده بود. این زن به جرم معاونت در قتل همسرش، به حبس و شلاق محکوم شده بود که اجرای احکام این پرونده با من بود و اجرای آن برای من کار آسانی نبود. البته یک پرونده قتل دیگر هم داشتم که متهم آن مرد بود. این مرد شخصی را در شمال به قتل رسانده بود و حکم قصاصش صادر شده بود که قاضی اجرای حکمش من بودم.
یعنی حکم قصاص او را شما اجرا کردید؟ انجام همه مقدمات اجرای حکم با من بود، اما خوشبختانه پیش از اجرای قصاص، من به شعبه حقوقی منتقل شدم و همکاران دیگر این حکم را اجرا کردند.
اجرای حکم مجرمان در روحیهتان تأثیر منفی ندارد؟ گاهی خیلی اذیت میشدم، اما تلاش میکردم که فقط روی کارم تمرکز کنم.
حالا که در محاکم حقوقی فعالیت دارید، بیشتر به چه پروندههایی رسیدگی میکنید؟ دعاوی مربوط به املاک، خودرو، چک و سفته و هر آن چیزی که در حوزه حقوقی و پروندههای حقوقی قضاوت و رسیدگی میشود.
همیشه شنیدهایم که حجم پروندهها در محاکم مختلف زیاد و دادسراها شلوغ است. بهنظر شما علت بهوجود آمدن این همه پرونده چیست؟ بهنظرم نبود آگاهی عامه مردم نسبت به مسائل حقوقی علت بهوجود آمدن شکایتهاست. مثلا در حوزه خانواده بسیاری از زنان از حقوقی که دارند، مطلع نیستند. آقایان هم همینطور؛ مهریههای سنگینی راکه خارج از عهدهشان است برعهده میگیرند، بدون اینکه بدانند چه ضمانت اجرایی دارد. در بحث معاملات هم همینطور است. بسیاری از افرادی که میخواهند ملک و خودرویی را معامله کنند، آگاهی لازم را ندارند. این فقدان آگاهی و کمبود اطلاعات متأسفانه باعث میشود که دچار مشکلات حقوقی شوند. گاهی وقتها هم کلاهبرداران از همین ناآگاهی مردم استفاده میکنند و سرشان کلاه میگذارند. برای مثال یک مرد با وعده ازدواج از یک دختر ۱۶ساله، خواسته بود که سفتههایی را امضا کند. همین امضا، آن دختر و خانوادهاش را گرفتار ماجرایی دردناک کرد. به نظرم آگاهی و اطلاعات حقوقی باید از دوران نوجوانی به افراد آموزش داده شود.
رسیدگی به کدام پروندهها برای شما سختتر است؟ هر پرونده حساسیت و سختی خود را دارد؛ مثلا پروندههای حقوقی با مبالغ بالا و کلان، حساسیت و سختی خود را دارد و دقت بیشتری را میطلبد. اگرچه ما باید به همه پروندهها با دقت لازم رسیدگیکنیم، اما بهطور کلی پروندههای کیفری یا قصاص نفس برای من قاضی بسیار سنگین است.
آیا احساسات زنانه بر قضاوت یک قاضی زن تأثیر دارد؟
بهنظر من احساسات نهتنها به ضرر یک پرونده نخواهد بود، بلکه حتی میتواند باعث تلاش بیشتر برای بررسی درست پرونده شود. من در ۴سالی که بهعنوان یک زن قاضی مشغول کار هستم، از احساساتم در جای درست و به نفع محکومانی که لایق آن بودند، استفاده کردهام. برای متهمانی که نیاز به کمک داشتند حتی بیشتر از یک همکار آقا وقت گذاشتهام که به آنها کمک کنم. برای مثال وقتی میبینم محکومیت یک فرد ۳۰ تا ۴۰ میلیون است، تلاش میکنم طرفین را صدا و با آنها صحبت کنم تا به توافق راضی شوند و فردی بهخاطر این مبلغ به زندان نرود. حتی در پروندههای خانواده نیز همینطور از احساساتم برای حل مشکلات طرفین استفاده میکنم.
در سالهای قضاوتتان کدام پرونده همچنان در ذهنتان مانده و برایتان عجیب بوده است؟ گاهی پروندههایی وجود دارند که حتی قضات را هم متاثر میکنند. فردی بود که مدرک دکتریاش را از دانشگاه صنعتیشریف گرفته بود. او هنگام ازدواج یک مهریه سنگین برای همسر خود تعیین کرده بود. همسرش مهریهاش را به اجرا گذاشته بود و ما مجبور شدیم او را برای تحمل حبس به زندان اعزام کنیم. این کار برای من قاضی بسیار سخت بود؛ چون میدیدم یک فرد نخبه بدون توجه به مسائل حقوقی خودش را به چنین دردسری انداخته است. یک پرونده دیگر هم بود که مربوط به مهریه بود. مردی بعد از ۶ماه زندگی مشترک، بهدلیل اینکه همسرش مهریه سنگین خود را به اجرا گذاشته بود، خانه ۲۰میلیارد تومانیاش را از دست داد.
بیشترین سختی کار یک قاضی زن چیست؟ در جامعه ما زنان برای رسیدن به اهداف خود باید تلاش مضاعفی نسبت به آقایان داشته باشند. حال آنکه مراجعان خیلی وقتها وقتی وارد شعبه میشوند و مرا بهعنوان قاضی میبینند، تعجب میکنند یا وقتی میبینند یک خانم جوان در حال قضاوت است، نگران میشوند که آیا این خانم از پس پرونده آنها برخواهد آمد یا خیر. اما بعدها بهدلیل اینکه متوجه شدهاند که همه تلاش و کمکم را برای آن پرونده انجام دادهام خوشحال شدهاند. بیشتر مواقع هم گفتهاند که ما خوشحالیم که شما قاضی پرونده ما هستید.