نماد سایت پایگاه خبری تحلیلی خبرشهر

صدّام برای اسارت یا شهادت این فرمانده ایرانی جایزه تعیین کرده بود

img 05032024 131820 (720 x 700 pixel)

img 05032024 131820 (720 x 700 pixel)

به گزارش خبرگزاری خبرشهر، شهید حسن آبشناسان در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۱۵ در محله نازی‌آباد در تهران ‌زاده شد. او در مدت ٨سال دفاع‌مقدس، فرماندهی قرارگاه منطقه‌ای شمال‌غرب نزاجا و لشکر ۲۳ نیروهای ویژه هوابرد ارتش جمهوری اسلامی ایران را برعهده داشت. آبشناسان همچنین ورزشکاری ماهر بود و در بسیاری از حوزه‌های ورزشی نیز مهارت داشت. شهید آبشناسان چنان رشادت‌های عجیب و محیرالعقولی از خود در جنگ نشان می‌داد که بسیاری از آن متعجب بودند. به‌خصوص نفوذ ٤٠کیلومتری او در خاک دشمن معروف است که در این گزارش درباره آن هم نوشته‌ایم، اما در کنار این رشادت‌ها، آبشناسان ایمان و ارادتی هم داشت وصف‌ناپذیر. به‌خصوص که گاهی او را در حال دعا و راز و نیاز می‌دیدند، درحالی‌که اشک بر چشم دارد و در سجده است. او در ۸ مهرماه ۱۳۶۴، در جریان درگیری مستقیم با دشمن در منطقه سرسول کلاشین عراق بر اثر برخورد ترکش موشک‌های گراد رژیم بعث، به شهادت رسید. آنچه در ادامه می‌خوانید، بخش‌هایی است از زندگی، مهارت و رشادت‌های این شهید بزرگوار به استناد کتاب «او نگاهش را به ارث گذاشت» نوشته گلستان جعفریان و همچنین خبرگزاری تسنیم و دفاع‌مقدس.

وقتی پیشنهاد ٤٠٠میلیون تومانی پهلوی را رد کرد!

روایت مادر شهید
در زمان رژیم طاغوت (سال ١٣٥٠)، به حسن آبشناسان پیشنهاد شد در ازای دریافت دستمزد ماهانه مبلغ ١٠٠هزار تومان (حدود ٤٠٠میلیون تومان در زمان فعلی) در جنگ «ظفار» در سلطان‌نشین عمان شرکت کند، اما او این پیشنهاد را به‌شدت رد کرد و گفت: «این عمل ظلم به یک ملت مسلمان است و رضای خدا در این کار نیست. هر نفسی که می‌کشیم، باید برای رضای خدا باشد.» درحالی‌که پذیرش این پیشنهاد می‌توانست تأثیر زیادی در بهبود وضعیت اقتصادی خانواده آبشناسان داشته باشد، اما قبول نکرد.

نفر اول مسابقات ارتش‌های جهان در اسکاتلند

روایت فرمانده پیشین نیروی زمینی

شهید حسن آبشناسان در سال ١٣٥٤همراه تیم منتخب ایران در مسابقات بین‌المللی ورزش نظامی تکاوران کوهستان ارتش‌های منتخب جهان در اسکاتلند شرکت کرد و به مقام اول دست یافت. پس از گذشت مدتی به‌خاطر رعایت نظم و پاکیزگی از طرف داور مسابقات تقدیرنامه دریافت کرد. ظاهرا آبشناسان هنگام کوهنوردی در مسابقات مزبور آشغال‌های سر راه خود را از زمین برمی‌داشت و در آشغال‌دانی می‌ریخت. میجر اسکاتلندی که همراه آبشناسان کوهنوردی می‌کرد به او می‌گوید شما یک افسر ارشد هستید، چرا این کار را می‌کنید؟ حسن در پاسخ به او می‌گوید: «من مرد کوهستان هستم. حیف است این طبیعت زیبا و این محیط‌زیست آلوده باشد».

امکان نداشت او را در ستاد لشکر پیدا کنید!

روایت یکی از دوستان

هرگز امکان نداشت سرهنگ آبشناسان را در ستاد لشکر پیدا کرد! همیشه درحال شناسایی، یا در عملیات چریکی، یا مشغول راز و نیاز در حسینیه پادگان بود. امکان نداشت دعای کمیل شب‌های جمعه او، ترک شود. در هر موقعیتی که بود، شب جمعه که می‌شد، به یکی از بچه‌ها می‌گفت فلانی برو یک فانوس پیدا کن تا با خدا راز و نیاز کنیم. سپس زیر درختی یا در گوشه حسینیه می‌نشست، و در کنار نور فانوس، دعای کمیل می‌خواند. چنانچه از نزدیک او را نگاه می‌کردید، بی‌تابی و تراوش اشک‌های او را به‌راحتی می‌دیدید.

خروج از نسخه موبایل