براساس آخرین نظرسنجیها، ترامپ ۳۶ به ۵۰ از رقیب دموکراتش عقب افتاده و شرایط کرونایی، اعتراض سیاهان، اوضاع ملتهب اقتصادی و شکست سیاست خارجی ترامپ، وضع را برای رئیسجمهور این کشور بدتر میکند.
ترامپ که در حوزههای مختلفی نبرد دیپلماتیک را در پیش گرفته بود، در همه این جبههها شکست خورده است.
در جنگ تعرفهای با چین، حالا چین اقتصادی پویاتر از آمریکا دارد. در ژست صلحطلبانه با کره شمالی، رهبر این کشور دفتر ارتباط با همسایه جنوبی را منفجر کرده و این یعنی افتضاح برای دیپلماسی ترامپ. در افغانستان، طرح صلح با طالبان به جایی نرسیده و در فلسطین، حتی متحدان آمریکا، معامله قرن را جدی نگرفتند.
در ارتباط با ایران نیز سیاست فشار حداکثری که با هدف مذاکره و نه جنگ دنبال میشد به هدف نرسیده و آمریکا با زدن زیر میز برجام به هیچ توافق بهتری دست نیافته است. به اینها فهرستی از شکست در سوریه، ناکامی در عراق، بی آبرویی در قبال مکزیک و ونزوئلا و ناامیدی کانادا و اروپا را هم اضافه کنید. این همه نشان میدهد سیاست خارجی ترامپ در یک کلمه خلاصه میشود: هیچ!
در این شرایط، ترامپ در برابر رقیب دموکرات خود بسیار ضربهپذیر است. کسی که در زمان دولتی که او معاون اولش بود، برجام با ایران امضا شد، دولت وحدت ملی در افغانستان شکل گرفت. اروپا و آمریکا به اتحادی مهم در برابر روسیه رسیدند و اوضاع در آمریکای جنوبی و منطقه کره آرامتر بود و آمریکا در جریان انقلابهای عربی هرچند در ظاهر به مردم خاورمیانه نزدیکتر شد.
بنابراین ترامپ در آخرین ماهها تا انتخابات، نیاز به یک پیروزی در دیپلماسی دارد و آن، مذاکره با ایران است. مذاکرهای که بتواند نشان دهد سیاست “فشار حداکثری” جواب داده و رای دهندگان آمریکایی را قانع کند که ترامپ معاملهگر بهتری برای کشورشان است.
ایران میداند که نباید به ترامپ پاس گل بدهد. مذاکره با ترامپ در این شرایط، یعنی تضمین پیروزی او در انتخابات آبان و یعنی ۴سال فشار بیشتر. تهران میداند که تحمل فشار سخت این چند ماه ارزش آن را دارد که شاید بتواند در پس شکست ترامپ کمی شرایط بهتر را تجربه کند.
اگر ترامپ در انتخابات شکست بخورد، دولت بایدن احتمالا به برجام بازگشته و مُرده، زنده خواهد شد. مذاکره در چارچوب برجام آن وقت دور از انتظار نیست. اگر ترامپ پیروز شود هم احتمالا ایران به این نتیجه میرسد که باید بهدنبال راهی برای کاهش فشار باشد. در اینصورت شاید با تغییر دولت روحانی، دولت بعد مذاکراتی هرچند در سطوح پایین را دنبال کند.
بنابراین بعید است کسی در ایران و آمریکا تردیدی درباره مذاکره در سال ۲۰۲۱ داشته باشد. اما همه میدانند که مذاکره تا پیش از ۲۰۲۰ بعید است. مگر آنکه ترامپ حاضر شود برای بیرون آمدن از باتلاق ایران، باجی دهد که تهران را راضی به مذاکره کند یا تحولات سیاسی در ایران به سمتی رود که در ۵ ماه مانده تا انتخابات چارهای جز مذاکره باقی نماند.
زمان به زیان ترامپ پیش میرود و در ۱۵۰روز پیشرو او هر فشاری را که بتواند برای امتیازگیری از ایران بهکار خواهد گرفت اما بعید است این فشارها محاسبات دولتمردان ایرانی را تغییر دهد.