نماد سایت پایگاه خبری تحلیلی خبرشهر

وضعیت اصولگرایان برای انتخابات ۹۸/ پرش از «هندسه‌ی اعداد» به «بازی الفاظ»

 

محمدعلی سافلی: «شاجا»، «جمنا» یا شورای وحدت؟ اینها اسامی تشکیلات یا سازوکارهایی است که این روزها در مطبوعات درباره نحوه حضور اصولگرایان در انتخابات مجلس دهم به‌گوش می‌رسد.

اصولگرایان، از اوایل دهه هشتاد و بعد از شکست‌شان در انتخابات مجلس ششم، به‌دنبال سازوکاری برای ورود به انتخابات بودند. سازوکاری که از همان زمان مجلس ششم بیشتر از آنکه بر محور ایده‌های اشخاص برای سیاست‌ورزی و گزینش افراد براساس تخصص و یا جوانگرایی تاکید کند، صرفاً بر  وحدت احزاب و تشکل‌های اصولگرا برای رسیدن به یک فهرست یا یک شخص در انتخابات مجلس و ریاست‌جمهوری تاکید دارند.

ایده وحدت اگرچه حائز اهمیت است اما بارها موجب شده تا ترکیب نامانوسی از اشخاص کنار هم چیده بشود. شخصیت‌هایی که در خیلی از مواضع نظرات متفاوتی دارند اما صرفا بخاطر اصولگرا بودن در لیستی قرار گرفته‌اند و همین قضیه، شکننده بودن وحدت را به‌دنبال داشت و از طرفی مانع از این می‌شد تا یک شعار یا گفتمان بر این لیست غالب شود.

انتخابات مجلس ششم، جناح راست با فهرستی به سرلیستی اکبر هاشمی رفسنجانی پا به میدان گذاشتند. جناح راست آن زمان با اینکه در سال ۷۶، گزینه کاندیداتوری‌شان یعنی علی‌اکبر ناطق نوری بخاطر حمایت‌هایش از سیاست‌های دولت هاشمی شکست خورده بود، بار دیگر رو به گزینه هاشمی آورده بودند که در میان اجتماع مقبولیت نداشت.

این فهرست مورد حمایت جامعه روحانیت، جامعه اسلامی مهندسین و حزب موتلفه اسلامی بود و چهره‌هایی همچون حسن روحانی، محمود احمدی‌نژاد، محمدرضا باهنر، موحدی کرمانی، غلامعلی حداد عادل و محسن رضایی را در خود جای داده بود که نتوانست در این انتخابات توفیقی حاصل کند.

 

آن زمان رسیدن به سازوکاری برای پیروزی در انتخابات‌های ریاست‌جمهوری و مجلس، دغدغه اصولگرایان و پیروزی برایشان دور از ذهن بود، اما کمتر از سه سال اصولگرایان توانستند یک انتخابات را با پیروزی به پایان برسانند.

شورای شهر دوم، اصلاح‌طلبان با لیست‌های مختلف وارد صحنه انتخابات شدند، اما جناح مقابل قصد شرکت در این انتخابات را نداشت و حسین فدایی دبیرکل ایثارگران معتقد بود به‌جای انتخابات شوراها که اهمیت چندانی ندارد، باید به فکر اقلیتی قدرتمند در مجلس هفتم باشیم. با این‌حال لیستی تحت عنوان «آبادگران ایران اسلامی» که در راس آن دو چهره اصولگرای غیر حزبی یعنی عباس شیبانی و مهدی چمران قرار داشت و سایر اعضای این فهرست، چهره‌های غیر سیاسی و اساتید دانشگاه بودند وارد انتخابات شدند: حسن زیاری، نسرین سلطانخواه، حسن بیادی، نادر شریعتمداری، حبیب کاشانی، خسرو دانشجو، محمود خسروی وفا، حمزه شکیب، مسعود زریبافان،  امیررضا واعظی آشتیانی،  منظر خیر حبیب‌الهی، مهنوش معتمدی و مهدی قاسمی.

از این فهرست ۱۴ نفر وارد شورای شهر شدند و رسول خادم به‌عنوان کاندیدای مستقل به ساختمان بهشت راه یافت. رمز پیروزی اصولگرایان در این انتخابات، نه سازوکار چیده شده توسط بزرگان این جریان بلکه حضور چهره‌های جوان و متخصص و داشتن برنامه برای اداره شهر بود.

 

** ۲۲+۸؛ آغاز سازوکار “عددی” اصولگریان در انتخابات‌

همین نسخه در انتخابات مجلس هفتم نیز تکرار شد. در این سال شورای هماهنگی جبهه انقلاب با محوریت شخصیت‌هایی همچون احمدی‌نژاد، ناطق نوری، لاریجانی، فدایی، باهنر و حدادعادل تشکیل شده بود تا فهرستی واحد برای انتخابات ارائه کنند. عملکرد ضعیف اصلاح‌طلبان در مجلس ششم و تحصن  آنها به بهانه ردصلاحیت‌ها، راه برای حضور جناح راست که دیگر با نام اصولگرا شناخته می‌شدند، باز کرده بود و لیست آبادگران ایران اسلامی از سمت اصولگراها به میدان آمد.

آن زمان اکثریت لیست آبادگران را چهره‌های کمتر شناخته شده و جوان شکل می‌داد اما طیفی در شورای هماهنگی قصد داشت با حذف نام برخی مانند حسین مظفر و مهدی کوچک‌زاده، برخی اعضای جناح راست سنتی را تحت عنوان لیست ۲۲+۸ وارد کارزار رقابت کنند اما به‌رغم آماده بودن پوسترها و تراکت‌های تبلیغاتی، با تماس آیت‌الله مهدوی کنی با عسکراولادی، وی از این کار منصرف شد و دعوای شورای هماهنگی تا انتخابات ۱۳۸۴ مخفی ماند.

این دوره نیز فهرست جوانان آبادگران وارد مجلس هفتم شدند و نتیجه حوزه‌های انتخابیه شهرستان‌ها نیز به نفع اصولگرایان تمام شد.

پیروزی‌ اصولگرایان در انتخابات شورای شهر دوم و تاحدی مجلس هفتم مرهون تلاش‌های جوانان انقلابی در شهرها و محلات تهران بود تا برنامه‌ریزی‌های بزرگان این جریان، با این حال شورای هماهنگی نیروهای انقلاب به ریاست علی‌اکبر ناطق نوری برای انتخابات ریاست‌جمهوری فعالیت خود را شتاب بخشیده بود.

این شورا برای تعیین کاندیدای خود یک گروه ۵ نفره شامل  ناطق نوری، عسگراولادی، حجت‌الاسلام جمشیدی عضو جامعه مدرسین، حسین فدایی و محمدرضا باهنر تشکیل داده بودند و سعی داشتند گزینه‌ای را انتخاب کنند که مرضی نظر هاشمی رفسنجانی باشد. گزینه اصلی این گروه علی اکبر ولایتی بود که به علت دیر اعلام شدن نظر شورای هماهنگی، وی رسماً خود را نامزد ریاست‌جمهوری کرد ولی با ثبت‌نام هاشمی رفسنجانی، انصراف داد.

نشست شورای وحدت اصولگرایان در انتخابات سال ۸۴

محمود احمدی‌نژاد، احمد توکلی و محسن رضایی نیز هرکدام به‌دلیل تعلل شورای هماهنگی و اینکه شورا درصدد بودند نظر هاشمی را جلب کنند، بصورت مستقل وارد عرصه رقابت‌ شدند. دست‌ آخر این شورا با وجود برگزاری جلسات مختلف، در دفتر جامعه روحانیت مبارز، «علی لاریجانی» را به‌عنوان گزینه این شورا معرفی کردند. لاریجانی روزهای‌ آخر انتخابات تنها حمایت برخی اعضای شورای هماهنگی و حزب موتلفه را داشت و با کسب یک میلیون و هفتصد هزار رای در رتبه یکی مانده به‌ آخر قرار گرفت.

انتخابات سال ۸۴، عملا صحنه ناکارآمدی سامانه سازوکار انتخاباتی اصولگرایان بود. شورای هماهنگی نیروهای انقلاب را می‌توان اولین حرکت برای رسیدن به ائتلاف و وحدت در جبهه اصولگرایی توصیف کرد. در این انتخابات شاهد حضور چند کاندیدای اصولگرا بودیم. علاوه بر هاشمی رفسنجانی که حمایت بخشی از راست سنتی را همراه داشت، محمود احمدی نژاد، قالیباف و علی لاریجانی وارد عرصه شدند اما نتیجه به نفع جریان اصولگرایی تمام شد. محسن رضایی و احمد توکلی هم در این انتخابات کاندیدا بودند که قبل از روز رای‌گیری انصراف دادند.

اگر آن زمان احمدی‌نژاد و قالیباف به نفع علی لاریجانی و در تمکین به نظر شورای هماهنگی جبهه انقلاب کنار می‌رفتند، تصور بالا‌ آمدن علی لاریجانی بسیار دور از ذهن بود چراکه آنچه احمدی‌نژاد را با وجود حمایت‌های اندکی که همراه داشت به دور دوم رقابت با هاشمی کشاند، مطرح کردن گفتمان عدالت و دولت شهید رجایی  و مطرح کردن ارزش های فراموش شده دهه ۶۰ بود از جمله علل موفقیت احمدی‌نژاد در آن دوره بود.

شورای هماهنگی نیروهای انقلاب با کناره‌گیری ناطق نوری رفته رفته جای خود را به ائتلاف‌های عددی داد. یکی از ائتلاف‌های عددی در  انتخابات مجلس هشتم بود. در این دوره نشست‌هایی با حضور چهره‌های اصولگرا و محمود احمدی‌نژاد شکل گرفت که منجر به یک گروه ۵ نفره در کنار گروهی ۶ نفره بود.

سید شهاب الدین صدر و اسدالله بادامچیان به نمایندگی از ۱۴ تشکل و حزب عضو «جبهه پیروان خط امام و رهبری» در این جمع حضور داشتند. محمدصادق محصولی و حیدر مصلحی نماینده رایحه خوش خدمت و حسین فدایی و علیرضا زاکانی نمایندگی «جمعیت ایثارگران» را بر عهده داشتند. یک جمع ۵ نفره مرضی الطرفین نیز کارهایی اجرایی را برعهده داشت و این لیست توانست مجلس هشتم را فتح کند که البته این پیروزی بیشتر ناشی از عملکرد ضعیف اصلاح‌طلبان در مجلس ششم و دولت خاتمی بود تا سازوکار طراحی شده اصولگرایان.

** سال ۹۲؛ ۲+۱ که یک نشد

ائتلاف عددی دیگری که میان اصولگرایان شکل گرفت، در ایام انتخابات ریاست ‌جمهوری سال ۹۲ بود. محمدباقر قالیباف، علی اکبر ولایتی و غلامحسین حداد عادل تصمیم گرفتند ائتلافی تشکیل داده و از میان جمع خود به یک گزینه واحد برسند. در مقابل سعید جلیلی هم که حمایت جبهه تازه تاسیس پایداری را با خود داشت، وارد رقابت‌ها شد. محسن رضایی نیز به‌عنوان کاندیدای جبهه ایستادگی در انتخابات ثبت‌نام کرد.

ائتلاف ۲+۱ که قرار بود بین خود به یک گزینه نهایی برسند تا زمان پایان مناظره‌ها، کار خود را به عقب انداختند اما به‌جز حدادعادل، هم ولایتی و هم قالیباف تا روز رای‌گیری باقی ماندند. یکی از نقدهایی که به ائتلاف ۲+۱ وارد می‌شد این بود که اساسا این سه نفر قرابت‌های کمی با یکدیگر دارند. ولایتی به‌عنوان یک گزینه راست سنتی، حدادعادل به‌عنوان یک شخصیت اصولگرا که مواضع محکمی در فتنه ۸۸ داشت و محمدباقر قالیباف که بخاطر برخی مواضعش مورد انتقاد جریان‌های مذهبی قرار داشت، نمی‌توانستند اجماع‌ساز باشند.

از طرفی، این سه نفر بدون درنظر گرفتن خواسته‌های بدنه اصولگرایی و پایگاه رای خود در جامعه، ائتلافی تشکیل داده بودند و انتظار داشتند مورد حمایت اکثریت قرار بگیرد. در حالی‌که، دو کاندیدای دیگر جریان اصولگرایی سعید جلیلی و محسن رضایی خودشان وارد رقابت شدند و این انتخابات با پیروزی تنها گزینه اصلاح‌طلبان یعنی حسن روحانی به پایان رسید.

** پَرِش از اعداد به سمت الفاظ؛ “جمنا”

سال ۹۵، رفته رفته جریان اصولگرایی در حال تدارک سازوکار خود برای ورود به انتخابات ریاست‌جمهوری بود. جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی با نام مخفف “جمنا” دی ماه ۹۵ اعلام موجودیت کرد و اسفندماه اولین مجمع ملی خود را برگزار کرد.

از میان گزینه‌های جبهه مردمی برای انتخابات ریاست‌جمهوری نام ۵ نفر برای ثبت‌نام در انتخابات بیرون آمد. ابراهیم رئیسی، محمدباقر قالیباف، علیرضا زاکانی، مهرداد بذرپاش و پرویز فتاح. از این بین ابراهیم رئیسی و محمدباقر قالیباف تایید صلاحیت شدند و در کنار سید مصطفی میرسلیم که گزینه حزب موتلفه بود، وارد رقابت شدند.

در حالی‌که تحلیل بسیاری بر این بود انتخابات به دور دوم رقابت‌ می‌رود و نیازی به کناره‌گیری یکی از دو گزینه قالیباف یا رئیسی نیست، اما تاکید بیش از حدّ بر وحدت، موجب شد تا چند روز مانده به انتخابات قالیباف انصراف دهد و نتیجه به نفع اصلاح‌طلبان به پایان برسد.

جبهه مردمی نیروهای انقلاب با وجود حمایت یکپارچه احزاب اصولگرا و پایگاه رای این جریان، فردای انتخابات رفته رفته به خاموشی گرایید و اگرچه مهدی چمران نائب رئیس جبهه مردمی، خبر از فعالیت‌های این تشکل برای مجلس داده، اما بسیاری بی‌توجه به سازوکار جمنا هستند.

قالیباف نیز با راه‌اندازی سامانه “جهاد” از جوانان برای کاندیداتوری در انتخابات دعوت کرده است. سایر نیروهای سنتی جریان اصولگرا نیز از تشکیل گروهی با نام “شاجا” و یا شورای وحدت خبر دادند و عملاً جمنا به فراموشی سپرده شده است. سازوکار انتخاباتی اصولگرایان نیاز به یک بازسازی و آسیب‌شناسی اساسی نظیر آنچه در انتخابات شوراهای شهر دوم شکل گرفت دارد و به‌جای بازی با اعداد یا الفاظ یا تکیه بر وحدت به‌عنوان ضروری ترین امر انتخاباتی، بر ایده‌ها تمرکز کنند. اگر صرف وحدت راهی برای پیروزی باز می‌کرد، قطعا لیست مجلس ششم جریان راست که افرادی مانند احمدی‌نژاد تا هاشمی و روحانی و از حداد تا محسن رضایی و از آل‌اسحاق تا احمد توکلی، از الهام تا سیدرضا اکرمی و… را در خود جای داده بود، می‌توانست راهی بهارستان شود. وحدت امر مطلوبی است اما به نظر می‌رسد فراتر از وحدت انتخاباتی، ایده‌های انتخاباتی باید مدنظر قرار گیرد.

خروج از نسخه موبایل