“والنتاین” اسلحه مرگبار دشمن در تهاجم فرهنگی
خبر شهر – پرویز امینی_ وقتی به شروع و چگونگی وقوعش فكر می كنم، بنظرم همه چيز گيج و پيچيده می آيد! اما ظاهرا اين گيجی چندان هم عجيب و دور از انتظار نيست، چون عبارت “ضربه فرهنگی” را چنين تعريف كرده اند: “تغييراتی در فرهنگ كه موجب به وجود آمدن گيجی، سردرگمی و هيجان […]
خبر شهر – پرویز امینی_ وقتی به شروع و چگونگی وقوعش فكر می كنم، بنظرم همه چيز گيج و پيچيده می آيد! اما ظاهرا اين گيجی چندان هم عجيب و دور از انتظار نيست، چون عبارت “ضربه فرهنگی” را چنين تعريف كرده اند: “تغييراتی در فرهنگ كه موجب به وجود آمدن گيجی، سردرگمی و هيجان می شود.” اين ضربه چنان نرم و آهسته بر پيكر ملت ما در حال فرود آمدن است كه جز گيجی و بی هويتی پیامد دیگری برایمان نخواهد داشت و با مروری بر سریالهای بی سر و ته مهاجمان فرهنگی غرب که قسمت اول با سیصدم آن فرقی نداشته و فقط اشاعه بی بند و باری و بنیان سست خانواده را بر بیننده تحمیل می کند، درخواهیم یافت که دقیقا فرهنگ، حیثیت، غیرت و شرف ما نشانه گرفته شده است و از آنجا که این سیاست کثیف، بسیار نرم و آهسته بر پیکر فرهنگ ما تزریق می شود، متاسفانه از خطرات آن غافلیم و بعضا استقبال هم می کنیم!
اين روزها مردم برگزاری جشن ها و مناسبت های خارجی را نشانه تجدد، تمدن و تفاخر می دانند. سفره هفت سين نمی چينند، اما در آراستن درخت كريسمس اهتمام می ورزند!جشن شب يلدا كه به بهانه بلند شدن روزهای پیش رو، برای شكرگزاری از بركات و نعمات خداوندی برگزار می شده است را نمی شناسند، اما همراه و همزمان با بيگانگان روز شكرگزاری برپا می كنند! همه چيز را در موردValentine و فلسفه نامگذاريش می دانند، اما حتي اسم “سپندار مذگان” به گوششان نخورده است.
قصد داریم در این مقال به اهمیت و جایگاه “روز عشق ایرانی” پرداخته و هدف بیگانگان در اشاعه واژه غریبه “والنتاین” و جایگزینی این روز کاملا بیگانه که اساسا نه قدمتی دارد و نه پشتوانه ای آنچنان قرص و روشن، صریح تر سخن بگوییم.
چند سالي است حوالی 26 بهمن ماه (14 فوريه) كه مي شود هياهو و هيجان را در خيابان ها می بينيم. مغازه های كادوئی، لوكس و فانتزی غلغله مي شوند و متاسفانه همه جا اسم Valentin به گوش می خورد. از هر بچه مدرسه اي كه در مورد والنتاين سوال كنيد، می داند كه “در قرن سوم ميلادی كه مطابق می شود با اوايل امپراطوری ساسانی در ايران، در روم باستان فرمانروايی بوده است بنام كلوديوس دوم. كلوديوس عقايد عجيبی داشته است از جمله اينكه: سربازی خوب خواهد جنگيد كه مجرد باشد.
از اينرو ازدواج را برای سربازان امپراطوری روم قدغن مي كند. كلوديوس به قدری بي رحم و فرمانش به اندازه ای قاطع بود كه هيچ كس جرات كمك به ازدواج سربازان را نداشت. اما كشيشی به نام “والنتيوس” (والنتاین)، مخفيانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری مي كرد. امپراتور از اين جريان خبردار می شود و دستور مي دهد كه “والنتاين” را به زندان بيندازند. والنتاين در زندان عاشق دختر زندانبان مي شود. سرانجام كشيش به جرم جاری كردن عقد عشاق، با قلبی عاشق اعدام مي شود… بنابراين او را به عنوان فدايی راه عشق می دانند و از آن زمان نهاد و سمبلی می شود برای عشق!”
اما در مقابل، كمتر كسی است كه بداند در ايران باستان، نه چون روميان از سه قرن پس ازميلاد، كه از بيست قرن پيش از ميلاد، روزی موسوم به “روز عشق” بوده است! و جالب است بدانيد كه اين روز در تقويم جديد ايرانی دقيقا مصادف است با 29 بهمن، يعنی تنها 3 روز پس از والنتاين فرنگی!
اين روز “سپندار مذگان” يا “اسفندار مذگان” نام داشته است. فلسفه بزرگداشتن اين روز به عنوان “روز عشق” به اين صورت بوده است كه در ايران باستان هر ماه را سی روز حساب می كردند و علاوه بر اينكه ماهها دارای اسم بودند، هر يك از روزهای ماه نيز يك نام داشتند. بعنوان مثال روز اول “روز اهورا مزدا”، روز دوم، روز بهمن ( سلامت، انديشه) كه نخستين صفت خداوند است، روز سوم ارديبهشت يعني “بهترين راستی و پاكی” كه باز از صفات خداوند است و…
“سپندار مذ” لقب ملي زمين است. يعني گستراننده، مقدس، فروتن و زمين نماد عشق است چون با فروتني، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زيبا را به يك چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان مي دهد. به همين دليل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را بعنوان نماد عشق می پنداشتند.
سپندار مذگان جشن زمين و گرامي داشت عشق است كه هر دو در كنار هم معناپيدا می كردند. در اين روز زنان به شوهران خود با محبت هديه مي دادند. مرداننيز زنان و دختران را بر تخت شاهي نشانده، به آنها هديه داده و از آنهااطاعت می كردند.
ملت ايران از جمله مللی است كه همواره زندگي اش با جشن و شادمانی پيوند فراوانی داشته است، به مناسبت های گوناگون جشن مي گرفتند. لذا اين جشن ها نشان دهنده فرهنگ، نحوه زندگي، خلق و خوی، فلسفه حيات و كلا جهان بينی ايرانيان باستان است. از آنجايی كه ما با فرهنگ باستاني خود آشنا نیستیم، شكوه و زيبايی اين فرهنگ با ما بيگانه شده است.
هويت هر ملتی در تاريخ آن ملت نهاده شده است و برای اينكه ملتی در تفكر عقيم شود، بايد هويت فرهنگی- تاريخی را از او گرفت. فرهنگ مهم ترين عامل در حيات، رشد، بالندگی يا نابودی ملت ها است. اقوامی كه در تاريخ از جايگاه شامخی برخوردارند، كساني هستند كه توانسته اند به شيوه مؤثرتری خویشتن، فرهنگ و اسطوره های باستانی خود را معرفی كنند و حيات خود را تا ارتفاع يك افسانه بالا برند.
“یادمان باشد که اطلاع داشتن از فرهنگ هاي ساير ملل و مرعوب شدن در برابر آن فرهنگهادو مقوله كاملا جداست.“
با مرعوب شدن در برابر فرهنگ و آداب و رسوم ديگران، بي اينكه ريشه در خاك، در فرهنگ و تاريخ ما داشته باشد، اگر هم به جايي برسيم، جايی است كه ديگران پيش از ما رسيده و در آن جا خوش كرده اند!
و اما نکته آخر…
هر چند روز غریبه والنتاين سپری شده است اما شايد هنوز دير نشده باشد كه با پاسداشت روز عشق در 29 بهمن امسال، زمینه ای فراهم کنیم تا در سالهای آتی، روز عشق بیگانه را از 26 بهمنبه 29 بهمن خودمان “سپندار مذگان ايرانيان باستان” منتقل كنيم.