قطعه شعر «قوس هلال شیعه را، آریم کارون تا به نیل»
به مناسبت عید سعید فطر قطعه شعر «قوس هلال شیعه را، آریم کارون تا به نیل» عیدانه ای تقدیم به رهبر شیعیان جهان حضرت سید علی خامنهای و شیخ عیسی قاسم رهبر شیعیان مظلوم بحرین
بسم رب الشهدا و الصدیقین
به مناسبت عید سعید فطر قطعه شعر «قوس هلال شیعه را، آریم کارون تا به نیل» عیدانه ای تقدیم به رهبر شیعیان جهان حضرت سید علی خامنهای و شیخ عیسی قاسم رهبر شیعیان مظلوم بحرین
ای عاشقان ای عاشقان، عید آمده عید آمده – بر لاجوردی آسمان، ماهی چو خورشید آمده
ماه آمده ماه آمده، یوسف به درگاه آمده – گلبانگ قران علی وقتِ سحرگاه آمده
در مزرع سبز فلک داسِ مهِ نو آمده – سرمست عطر عاشقی آن ماه شب رو آمده
عیش است و عشرت عاشقا، ماه دلافروز آمده – بارانِ شادی و شعف از ابر غم سوز آمده
ماهی درخشان آمده، خورشیدِ رخشان آمده – تار و رباب و رود و دف، مست و پریشان آمده
صهبای صَبّوح آمده، آن راحت روح آمده – در صبح سبز عاشقی آن عید مَمدوح آمده
اندر خُمِ عشق علی مِی از طرب جوش آمده – از کوثر پیغمبری هنگامۀِ نوش آمده
بر کربلا کرده اداء، آن شیخ ما دِین آمده – آشفته بر دستِ بلا گیسوی بحرین آمده
گلبانگ داوودی به لب، مطرب بزن بانگ طرب – تا شور زهرایی بَرَد دل را منامه تا حلب
عشق آمده شور آمده، منصور مسرور آمده – موسایِ عیسی قاسمی در وادیِ طور آمده
بار دگر رأس قمر بر نیزه مصلوب آمده – از شور عشق کربلا بحرین آشوب آمده
از اسمان آتش فرو، ایل ابابیل آمده -عیسای بحرینی عصا، بگذشته از نیل آمده
صنعا، منامه تا حلب، ایرانی و ترک و عرب – از حضرت سید علی دارد علمداری طلب
میآید از ره رهبرم، پیر علمدار حرم – هیبت وقاری حیدری بگرفته بر دوش او علم
عید است و رهبر آمده، سرو و صنوبر آمده – یا یوسفِ دلدل سواری همچو حیدر آمده
مستان خوابآلوده را، صهبای صَبّوح آمده – بر قُلزم طوفانزده پیرانهسر نوح آمده
یار آمده یار آمده، منصورِ مختار آمده – پیر خراسانیِ ما چون شیر کرار آمده
آن ذوالفقار حیدری بِگرفته در دست آمده – از بادۀِ کرب و بلا سید علی مست آمده
بر یاری سید علی صد فوج لشکر آمده – صدها هزاران گرد او عمار و اَشتر آمده
لشکر بهصف کُن ای ولی، فرمان بده سید علی – چون مرتضا در کف بگیر آن ذوالفقار صیقلی
دِه اذنمان سید علی تا کعبه آزاد آوریم – تا ضرب شست حیدری بر عبدُوَد یادآوریم
ای نور زهرایی تو را از ماهِ رخساره جَلی – گیر انتقام سیلیِ بر فاطمه، سید علی
ای پیر باتدبیر ما، ای رهبر و ای میر ما -با خطبههای حیدری کُن صیقلی شمشیر ما
لبتر نما ای پیر ما وا کُن ز پا زنجیر ما – تا کَر کند گوش فلک این غُرش تکبیر ما
پیر خراسانیِ ما موسای عمرانی ما – ما را به شهر عاشقی بر کربلا راهی نما
با شیخ بحرینی بگو ای قاسم عیسی نفس – آید ز دشت کربلا آشوب و غوغای جرس
میخواندت بر نی سری، مولای گلگون پیکری – تا در منامه کربلا برپا نمایی حیدری
بگرفته در کف چون علی، آن ذوالفقار صیقلی – سرمی دهد آری- ولی، سنگر نه عمار علی
بارَد اگر بر سر تو را بارانِ ترکشها و تیر – ای شیخ بحرینی علم بر دوش زهرایی بگیر
ای شیخ بحرینی بیا تا کربلا برپا کنیم – تا انتقام سیلیِ بر صورت زهرا کنیم
تنها تو را کِی مینهد پیر خراسانیِ ما- با تو علمداری کند قاسم سلیمانیِ ما
شیخ مسیحایی نفس ای کربلا را در هوس – در طور چشمان ترت رازی نهان دارد قبس
آنها که از قوم نمر سرها به دار آوردهاند – اینک تو را ای شیخ ما تن در حصار آوردهاند
شب کی تواند تا سحر در بند و زندان آورد؟ – خورشید را ابری توان آیا که پنهان آورد؟
پیچیده در گوشِ زمان فریادِ آزادی تو را- گردیده خونین کربلا برپا به هر وادی تو را
ای شیخ بحرینی به جان ما با تو پیمان بستهایم – چون کوفیان در خانهها وقت بلا منشستهایم
ما را منامه تا حلب دل میتپد پرتاب و تب – دارد به عشق کربلا شیعه شهادت را طلب
بگذار تا شیعه کُند هنگامهای برپا به عشق- قاسم سلیمانی کند فتح منامه چون دمشق
ای شیخ شهرآشوب ما آزادۀِ محبوب ما- خصم تو روزی میشود با نصر حق منکوب ما
با مهدی صاحب زمان عهدی ولایی بسته عشق – پیر خراسانیِ ما، فتح منامه تا دمشق
سوگند بر خونباریِ فرقِ دوتایِ حیدری – بر نالههای فاطمه در بین دیوار و دری
ما از منامه تا حلب تا قدس، صنعا، الخلیل –قوس هلال شیعه را، آریم کارون تا به نیل
به امید ظهور حضرت یار
عید فطر ۱۴۳۷ – منصور نظری